دانشگاه سوره
رهپویه هنرهای تجسمی
2980-9983
2980-9991
4
1
2021
03
21
روایت شناسی دیداری: روایتگری در تصاویر ایستا (نقاشی) از منظر تاریخ هنر و روایت شناسی
5
17
FA
احد
وریجی
0000-0002-2422-1268
دانشجوی دکتری پژوهش هنر، دانشکدۀ علوم نظری و مطالعات عالی هنر، دانشگاه هنر، تهران، ایران.
ahad.variji62@gmail.com
ایرج
داداشی
استادیار، دانشکدۀ علوم نظری و مطالعات عالی هنر، دانشگاه هنر، تهران، ایران.
dadashi@art.ac.ir
10.22034/ra.2021.524843.1011
تمایز رسانۀ زبانی و بصری، پارادایمی است که نخستین بار توسط لسینگ در تاریخ هنر مطرح شد. ماهیت زمان بنیاد شعر در بیان متوالی رویدادها و ماهیت مکان بنیاد نقاشی در توصیف هم زمان پدیده ها، هنوز موجب اختلاف نظر روایت شناسان زبانی و مورخین هنر در داستان تصاویر منفرد است. این پژوهش به روشی توصیفی- تحلیلی و گردآوری داده های اسنادی، با هدف بررسی شیوه های بازنمایی زمان روایی در تصاویر منفرد (نقاشی)، سعی دارد به این دو پرسش پاسخ دهد: آیا تصاویر فقط لحظه ای واحد از یک رویداد را باز می نمایانند؟ آیا در مقایسه با داستان زبانی، داستان بصری فاقد معیارهای اصلی روایت است؟ در نتیجه پژوهش حاضر با تمرکز بر عناصر سازندۀ روایت و تطبیق معیارهای اصلی تعریف روایت در رسانۀ زبانی و دیداری بروی یک نمونۀ مطالعاتی، ثانیاً با طرح نظریه های ادراکی درباب زمان و حرکت در تصاویر منفرد، و با تأکید بر استقلال زبان بصری و نقش بیننده در فرآیند ادراکی، نشان می دهد میان معیارهای اصلی تعریف روایت به ویژه عنصر «زمان» در روایت زبانی و روایت دیداری تفاوت معناداری وجود ندارد. بنابراین آثار تصویری بنابر ماهیت خود، مقولۀ زمان روایی رویداد را به طریقی متفاوت با فرآورده های زبانی بازنمایی می کنند.
زمانمندی,روایت شناسی دیداری,آناکرونی,تصاویر منفرد
https://rahpooye.soore.ac.ir/article_243827.html
https://rahpooye.soore.ac.ir/article_243827_95212efab11bc544244ca83ecfd81f7f.pdf
دانشگاه سوره
رهپویه هنرهای تجسمی
2980-9983
2980-9991
4
1
2021
03
21
بازنمود نیهیلیسم نیچه ای در هنر مدرن و نسبت آن با آثار نقاشی نوگرای نسل اول ایران با تأکید بر آثار جلیل ضیاءپور
19
25
FA
بیتا
بهرامی قصر
دانشجوی دکترای فلسفه هنر، واحد تهران شمال، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
bitabahramighasr@gmail.com
محمد
شکری
استادیار گروه فلسفه ، واحد تهران شمال، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
mohammadshokry44@gmail.com
10.22034/ra.2021.525371.1022
مدرنیته و نیهیلیسم پیوندی ناگسستنی با یکدیگر دارند. تبیین نیچه ای از مفهوم نیهیلیسم و تأثیر هنر برای غلبه بر آن در شکل گیری جنبش های هنری قرن بیستم نقش اساسی داشته است. با اینکه نیهیلیسم در متن هنر مدرن جاری است اما آشکارا حضور آن را در جلوه های آغازین هنر نوگرای ایران نمی توان مشاهده نمود. مقاله حاضر پیرامون پرسش چرایی عدم انعکاس وجوه نیهیلیستی مدرنیسم در نقاشی نوگرای نسل اول ایران با تأکید بر آثار جلیل ضیاءپور شکل گرفته است. بر این اساس پژوهش کیفی پیش رو با استناد به منابع معتبر می کوشد تا ضمن تبیین نسبت مدرنیته و جنبش های پیشرو هنری قرن بیستم مانند دادائیسم با نیهیلیسم نیچه ای به تحلیل چگونگی ورود مدرنیسم هنری به ایران و تأثیر آن بر نقاشی نوگرای ایران بپردازد. این مقاله می کوشد تا نشان دهد اگرچه ضیاءپور و دیگر نقاشان نوگرای نسل اول ایران تحت تأثیر مدرنیته و پیامدهای آن بوده اند اما درعمل علاقه مند به دادن انعکاس مفاهیم هنر غرب نبودند و ضیاءپور از این مطلب که فرم در هنر مدرن وابسته به محتوی است غافل بوده و تلاش نموده تا فرم را از محتویی جدا وبومی سازی کند.او به اشتباه می پنداشته است که با تقلید از فرم مدرن می توان تفکر جدیدی نسبت به هنر ایجاد نمود.
مدرنیته,نیچه,نیهیلیسم,نقاشان مدرن نسل اول ایران,جلیل ضیاپور
https://rahpooye.soore.ac.ir/article_243831.html
https://rahpooye.soore.ac.ir/article_243831_d47627cde53513e114ec2d1f0ab3acbc.pdf
دانشگاه سوره
رهپویه هنرهای تجسمی
2980-9983
2980-9991
4
1
2021
03
21
بررسی تطبیقی کاربرد هفت اصل تزیینی هنر نگارگری ایران در نگارههای هفتاورنگ ابراهیممیرزا
27
38
FA
زهره
طاهر
0000-0002-8191-2030
دانشجوی کارشناسی ارشد پژوهش هنر، دانشگاه نیشابور، نیشابور، ایران.
ztaher@neyshabur.ac.ir
هاشم
حسینی
دانشیار گروه پژوهش هنر. دانشگاه نیشابور، نیشابور، ایران.
h.hoseini@neyshabur.ac.ir
10.22034/ra.2021.526323.1031
یکی از وجوه مهم ساختار بصری هنر نگارگریایران، وجه تزیینگرایی آن است که در مکاتب مختلف، صورتهایی متنوع بهخودگرفته و در دورة صفوی با تدوین هفت اصل تزئینی نگارگری توسط احمدموسی، بیانی مدون یافتهاست. این اصول عبارتند از اسلیمی، ختایی، فرنگی، نیلوفر، ابر، واق، بندرومی(گره چینی). بهنظر میرسد درباره کاربرد این اصول، در نگارگری مکتبمشهد، پژوهشی صورت نپذیرفته و ازآنجاکه نسخه هفتاورنگ ابراهیممیرزا، از جمله نسخ باشکوهیاست که توسط نگارگران عصرصفوی در مشهد مصور گردیده، این بررسی میتواند اطلاعات بیشتری از ویژگیهای نگارگری مکتب مشهد بهدست دهد. بنابراین پرسش اصلی پژوهش حاضر ایناست که اصول هفتگانه تزئینی نگارگریایران در عصرصفوی، چگونه در نگارههای هفتاورنگ ابراهیممیرزا بهکار رفته است؟ هدف پژوهش، بررسی تطبیقی کاربرد هفت اصل تزئینی نگارگری در نگارههای هفتاورنگ ابراهیممیرزاست. روش پژوهش توصیفی-تطبیقی و روش گردآوری اطلاعات، کتابخانهای است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که اصول ختایی و نیلوفر، بیشتر از سایرین و اصل اسلیمی بیشتر در کاشی نمای بناها، اصلابر در نیمی از نگارهها و اصل واق در اغلب آنها استفاده شده، درحالیکه اصل فرنگی بسیار کم تر و فقط در آثار شیخ محمد و میرزاعلی دیده میشود. اصلگره در نگارههای دارای بنا به سبک معماری رایج دوره صفویه استفاده شدهاست. درواقع نگارگران نسخه هفتاورنگ کوشیدهاند تا به سنت تزئینگرایی نگارگری ایران وفادار باشند که علاوهبر نمایش مهارت آنان، میتواند از ویژگیهایکتابآرایی مکتب مشهد نیز بهشمارآید.
هنر عصر صفوی,مکتب کتابآرایی مشهد,هفتاورنگ ابراهیممیرزا,اصول هفتگانه تزئینی نگارگری
https://rahpooye.soore.ac.ir/article_243829.html
https://rahpooye.soore.ac.ir/article_243829_f6d96e99903acd976ec85d91a314b649.pdf
دانشگاه سوره
رهپویه هنرهای تجسمی
2980-9983
2980-9991
4
1
2021
03
21
مطالعه تطبیقیِ تکرارِ نقوش هندسی در شیشه های رنگی مسجد و کلیسا ( نمونه های موردی مسجد نصیرالملک وکلیسای ساگرادا فامیلیا )
39
51
FA
نینا
بهزادی
0000000236001561
دانشجوی دکتری رشته تاریخ تطبیقی و تحلیلی هنر اسلامی، گروه تاریخ تطبیقی و تحلیلی هنر اسلامی، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
nina_behzadi@yahoo.com
سید مصطفی
مختاباد امرئی
0000-0001-9259-873X
استاد، گروه ادبیات نمایشی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران.
mokhtabm@modares.ac.ir
محمدرضا
شریف زاده
دانشیار، گروه فلسفه هنر، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی، ، تهران، ایران.
moh.sharifzadeh@iauctb.ac.ir
10.22034/ra.2021.524653.1010
<span dir="RTL" lang="FA">امروزه با توجه به تکثر در شیوه خلق آثار</span><span dir="RTL" lang="FA">هنریِ ادیان الهی، لزوم ایجاد زبان بصری مشترک، احساس می</span><span dir="RTL" lang="FA"> </span><span dir="RTL" lang="FA">گردد. خلق نقوش تکرارشونده، یک شیوه بیانی و</span><span dir="RTL" lang="FA">جزء جدایی</span><span dir="RTL" lang="FA"> </span><span dir="RTL" lang="FA">ناپذیر هنر دینی هستند. واکاوی این مشترکات نمادین در معماری، می</span><span dir="RTL" lang="FA"> </span><span dir="RTL" lang="FA">تواند موجد پل ارتباطی واحد در هنر ملل باشدکه متأثر از مؤلفه</span><span dir="RTL" lang="FA"> </span><span dir="RTL" lang="FA">های اعتقادی، فرهنگی، جغرافیایی و هنری است و مسألة اصلی این تحقیق می</span><span dir="RTL" lang="FA"> </span><span dir="RTL" lang="FA">باشد. پژوهش برروی بناهای نیایشی، </span><span dir="RTL" lang="AR-YE">کلیسای ساگرادا فامیلیا </span><span dir="RTL" lang="FA">و </span><span dir="RTL" lang="AR-YE">مسجد نصیرالملک</span><span dir="RTL" lang="FA">، از منظر هندسه، با تمرکز بر شیشه</span><span dir="RTL" lang="FA"> </span><span dir="RTL" lang="FA">های رنگین پنجره</span><span dir="RTL" lang="FA"> </span><span dir="RTL" lang="FA">ها </span><span dir="RTL" lang="AR-YE">انجام گرفته است. سوال این جاست که با تطبیق </span><span dir="RTL" lang="FA">نقوش نمادین و تکرارشونده برشیشه</span><span dir="RTL" lang="FA"> </span><span dir="RTL" lang="FA">های رنگین دوبنا، </span><span dir="RTL" lang="AR-YE">تأثیرات </span><span dir="RTL" lang="FA">مؤلفه</span><span dir="RTL" lang="FA"> </span><span dir="RTL" lang="FA">های مذکور و هندسه نقوش آن</span><span dir="RTL" lang="AR-YE">، تا چه حد توانسته، از نظر کالبدی، درایجاد تشابهات، اقتباسات یا تفاوت</span><span dir="RTL" lang="AR-YE"> </span><span dir="RTL" lang="AR-YE">ها نقش داشته باشند؟ و </span><span dir="RTL" lang="FA">با این فرضیه </span><span dir="RTL" lang="AR-YE">که تشابهات و تفاوت</span><span dir="RTL" lang="AR-YE"> </span><span dir="RTL" lang="AR-YE">هایی در طراحی نقوش متنوع شیشه</span><span dir="RTL" lang="AR-YE"> </span><span dir="RTL" lang="AR-YE">ها وجود دارد، </span><span dir="RTL" lang="FA">هدف، </span><span dir="RTL" lang="AR-YE">رمزگشایی و دست</span><span dir="RTL" lang="AR-YE"> </span><span dir="RTL" lang="AR-YE">یابی به اشتراکات و افتراقات از منظرنقوش هندسی و ریشه</span><span dir="RTL" lang="AR-YE"> </span><span dir="RTL" lang="AR-YE">یابی معانی بنیادین و الگوساز و نیز ایجاد زبان مشترک بصری </span><span dir="RTL" lang="FA">است. روش تحقیق، ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ توصیفی- ﺗﻄﺒﻴقی و ﺗﺠﺰﻳﻪ</span><span dir="RTL" lang="FA"> </span><span dir="RTL" lang="FA">وتحلیل ﻛﻴﻔﻲ و محتوی متن برمبنای اسناد کتابخانه</span><span dir="RTL" lang="FA"> </span><span dir="RTL" lang="FA">ای است. در نتیجه، وجه افتراق درنقوش شیشه</span><span dir="RTL" lang="FA"> </span><span dir="RTL" lang="FA">ها</span><span dir="RTL" lang="FA"> </span><span dir="RTL" lang="FA">: در مسجد مذکورازطرح</span><span dir="RTL" lang="FA"> </span><span dir="RTL" lang="FA">های ساده: شمسه، ستاره چندپر و اشکال هندسی ساده درگره چینی</span><span dir="RTL" lang="FA"> </span><span dir="RTL" lang="FA">های شیشه</span><span dir="RTL" lang="FA"> </span><span dir="RTL" lang="FA">ها بهره گرفته شده در صورتی که درکلیسا علاوه بر این نقوش، نقوش پیچیده روایی و تصویری بر شیشه</span><span dir="RTL" lang="FA"> </span><span dir="RTL" lang="FA">های رنگین کلیسا، نقش بسته است. اما طراحی شکل دایره</span><span dir="RTL" lang="FA">بر شیشه</span><span dir="RTL" lang="FA"> </span><span dir="RTL" lang="FA">های منقوش دو بنا همراه با</span><span dir="RTL" lang="FA">تکرار منظم و تکاملی بیشترین کاربرد و وجه اشتراک آن</span><span dir="RTL" lang="FA"> </span><span dir="RTL" lang="FA">ها بوده و نیز ریشة اعتقادی و توجه به خدا</span><span dir="RTL" lang="FA">(دین)، طبیعت،</span><span dir="RTL" lang="FA">انتزاع و هندسه، به عنوان بالاترین لایه تشابهی خلاقیت درطراحی و</span><span dir="RTL" lang="FA">ایجاد </span><span dir="RTL" lang="AR-YE">فضایی غرق در نور و رنگ، دنیایی ماورایی و روحانی، همراه با امنیت خیال، درهردو بنا به طور مشترک ایجاد شده است، که در جداولی مورد تطبیق قرا گرفته</span><span dir="RTL" lang="AR-YE"> </span><span dir="RTL" lang="AR-YE">اند.</span><span dir="RTL" lang="FA">امروزه با توجه به تکثر در شیوه خلق آثار</span><span dir="RTL" lang="FA">هنریِ ادیان الهی، لزوم ایجاد زبان بصری مشترک، احساس می</span><span dir="RTL" lang="FA"> </span><span dir="RTL" lang="FA">گردد. خلق نقوش تکرارشونده، یک شیوه بیانی و</span><span dir="RTL" lang="FA">جزء جدایی</span><span dir="RTL" lang="FA"> </span><span dir="RTL" lang="FA">ناپذیر هنر دینی هستند. واکاوی این مشترکات نمادین در معماری، می</span><span dir="RTL" lang="FA"> </span><span dir="RTL" lang="FA">تواند موجد پل ارتباطی واحد در هنر ملل باشدکه متأثر از مؤلفه</span><span dir="RTL" lang="FA"> </span><span dir="RTL" lang="FA">های اعتقادی، فرهنگی، جغرافیایی و هنری است و مسألة اصلی این تحقیق می</span><span dir="RTL" lang="FA"> </span><span dir="RTL" lang="FA">باشد. پژوهش برروی بناهای نیایشی، </span><span dir="RTL" lang="AR-YE">کلیسای ساگرادا فامیلیا </span><span dir="RTL" lang="FA">و </span><span dir="RTL" lang="AR-YE">مسجد نصیرالملک</span><span dir="RTL" lang="FA">، از منظر هندسه، با تمرکز بر شیشه</span><span dir="RTL" lang="FA"> </span><span dir="RTL" lang="FA">های رنگین پنجره</span><span dir="RTL" lang="FA"> </span><span dir="RTL" lang="FA">ها </span><span dir="RTL" lang="AR-YE">انجام گرفته است. سوال این جاست که با تطبیق </span><span dir="RTL" lang="FA">نقوش نمادین و تکرارشونده برشیشه</span><span dir="RTL" lang="FA"> </span><span dir="RTL" lang="FA">های رنگین دوبنا، </span><span dir="RTL" lang="AR-YE">تأثیرات </span><span dir="RTL" lang="FA">مؤلفه</span><span dir="RTL" lang="FA"> </span><span dir="RTL" lang="FA">های مذکور و هندسه نقوش آن</span><span dir="RTL" lang="AR-YE">، تا چه حد توانسته، از نظر کالبدی، درایجاد تشابهات، اقتباسات یا تفاوت</span><span dir="RTL" lang="AR-YE"> </span><span dir="RTL" lang="AR-YE">ها نقش داشته باشند؟ و </span><span dir="RTL" lang="FA">با این فرضیه </span><span dir="RTL" lang="AR-YE">که تشابهات و تفاوت</span><span dir="RTL" lang="AR-YE"> </span><span dir="RTL" lang="AR-YE">هایی در طراحی نقوش متنوع شیشه</span><span dir="RTL" lang="AR-YE"> </span><span dir="RTL" lang="AR-YE">ها وجود دارد، </span><span dir="RTL" lang="FA">هدف، </span><span dir="RTL" lang="AR-YE">رمزگشایی و دست</span><span dir="RTL" lang="AR-YE"> </span><span dir="RTL" lang="AR-YE">یابی به اشتراکات و افتراقات از منظرنقوش هندسی و ریشه</span><span dir="RTL" lang="AR-YE"> </span><span dir="RTL" lang="AR-YE">یابی معانی بنیادین و الگوساز و نیز ایجاد زبان مشترک بصری </span><span dir="RTL" lang="FA">است. روش تحقیق، ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ توصیفی- ﺗﻄﺒﻴقی و ﺗﺠﺰﻳﻪ</span><span dir="RTL" lang="FA"> </span><span dir="RTL" lang="FA">وتحلیل ﻛﻴﻔﻲ و محتوی متن برمبنای اسناد کتابخانه</span><span dir="RTL" lang="FA"> </span><span dir="RTL" lang="FA">ای است. در نتیجه، وجه افتراق درنقوش شیشه</span><span dir="RTL" lang="FA"> </span><span dir="RTL" lang="FA">ها</span><span dir="RTL" lang="FA"> </span><span dir="RTL" lang="FA">: در مسجد مذکورازطرح</span><span dir="RTL" lang="FA"> </span><span dir="RTL" lang="FA">های ساده: شمسه، ستاره چندپر و اشکال هندسی ساده درگره چینی</span><span dir="RTL" lang="FA"> </span><span dir="RTL" lang="FA">های شیشه</span><span dir="RTL" lang="FA"> </span><span dir="RTL" lang="FA">ها بهره گرفته شده در صورتی که درکلیسا علاوه بر این نقوش، نقوش پیچیده روایی و تصویری بر شیشه</span><span dir="RTL" lang="FA"> </span><span dir="RTL" lang="FA">های رنگین کلیسا، نقش بسته است. اما طراحی شکل دایره</span><span dir="RTL" lang="FA">بر شیشه</span><span dir="RTL" lang="FA"> </span><span dir="RTL" lang="FA">های منقوش دو بنا همراه با</span><span dir="RTL" lang="FA">تکرار منظم و تکاملی بیشترین کاربرد و وجه اشتراک آن</span><span dir="RTL" lang="FA"> </span><span dir="RTL" lang="FA">ها بوده و نیز ریشة اعتقادی و توجه به خدا</span><span dir="RTL" lang="FA">(دین)، طبیعت،</span><span dir="RTL" lang="FA">انتزاع و هندسه، به عنوان بالاترین لایه تشابهی خلاقیت درطراحی و</span><span dir="RTL" lang="FA">ایجاد </span><span dir="RTL" lang="AR-YE">فضایی غرق در نور و رنگ، دنیایی ماورایی و روحانی، همراه با امنیت خیال، درهردو بنا به طور مشترک ایجاد شده است، که در جداولی مورد تطبیق قرا گرفته</span><span dir="RTL" lang="AR-YE"> </span><span dir="RTL" lang="AR-YE">اند.</span>
نقوش تکرارشونده,شیشه های رنگی,معماری اسلامی,معماری مسیحی
https://rahpooye.soore.ac.ir/article_243826.html
https://rahpooye.soore.ac.ir/article_243826_5618ed112818d4febcbef46b3d1506b7.pdf
دانشگاه سوره
رهپویه هنرهای تجسمی
2980-9983
2980-9991
4
1
2021
03
21
مطالعه تطبیقی بازنمود روایات تصویری اسارت والرین به دست شاپور در نقش برجسته نقش رستم و برخی از نقاشی های غربی
53
61
FA
علیرضا
طاهری
0000-0001-5798-4037
استاد تاریخ هنر، دانشکده هنر و معمارى، دانشگاه سیستان و بلوچستان، زاهدان، ایران.
artaheri@arts.usb.ac.ir
اعظم
ظفرکامل
کارشناس ارشد پژوهش هنر، دانشکده هنر و معمارى، دانشگاه سیستان و بلوچستان، زاهدان، ایران.
azinkamel@yahoo.com
10.22034/ra.2021.523883.1005
نبرد ادسا یکی از جنگهای معروف و مهم بین دو امپراتوری شرق (ساسانیان) و غرب (رومیان) در زمان خود و در دوران پساز آن بوده است. شاپور، دومین شاهنشاه ساسانی طلایهدار سپاه ساسانی درنبرد با رومیان در جنگهای متوالی با رومیان بود. بنابر روایات، وی سه نبرد با رومیان داشته است، نبرد سوم در سال260 میلادی و در ادسا (منطقهای در ترکیه) با والرین روم اتفاق افتاد. پس از شکست سپاه رومیان توسط شاپور، سربازان و فرماندهان و خود والرین همگی به اسارت وی درآمده و اسیر و زندانی میشوند. شاپور به سبب چنین پیروزی بزرگی فرمان داد تا صحنه پیروزی خود را در چندین مکان حک کنند. نقش رستم یکی از مکانهایی است که در آنجا، صحنه پیروزی شاپور در نبرد ادسا و زانوزدن و تحقیر والرین رومی بهصورت نقش برجسته به نمایش درآمده است. این صحنه پیروزی شاپور و تحقیر پادشاه رومی، علاوه بر نقش برجستهها، بهعنوان یک حادثه مهم تاریخی در قرون بعدی نیز تصویرسازی شدهاند، اما در برخی از آثار نقاشی غرب این روایت بهگونهای متفاوت روایت و تصویر شده است.این پژوهش قصد پاسخ به این سؤال را دارد که: «دلیل تفاوت در بیان روایت نحوه رفتار شاپور با والرین در این نبرد در برخی آثار نقاشی غربی چیست؟» نتیجه مطالعه نشان میدهد که در بیشتر آثار نقاشی غربی با این موضوع، دلیل تحقیر والرین و احساس پشیمانی در چهرۀ وی، منتسب به روایات عقوبت شکنجه کنندگان و آزاردهندگان مسیحیان اولیه است. برخی مورخین غربی بهواسطه تعصب مذهبی که داشته و همچنین مسیحیانی که تحت فشار و آزار و اذیت امپراتور والرین قرار داشتهاند، ذلت و خواری برای وی و بدرفتاری شاپور با او را دست انتقام خدا دانستهاند و همین امر منجر به گزافهگوییها و وارونه جلوه دادن این داستان شده است. این تحقیق به روش توصیفی و تحلیلی انجام شده است.
شاپوراول,نبرد ادسا,والرین,نقش برجسته نقش رستم,آثار نقاشی غربی
https://rahpooye.soore.ac.ir/article_243825.html
https://rahpooye.soore.ac.ir/article_243825_5a0cb3bc68d195400dcb26e18e527d69.pdf
دانشگاه سوره
رهپویه هنرهای تجسمی
2980-9983
2980-9991
4
1
2021
03
21
تحلیل نشانهشناسی تایپوگرافی متحرک در یادگیری دیداری
63
70
FA
معصومه
احمدی
کارشناس ارشد ارتباط تصویری، دانشکده هنر، دانشگاه شاهد تهران، تهران، ایران.
ahmadi.ma_art@yahoo.com
10.22034/ra.2021.525522.1024
«تایپوگرافی متحرک» یا «فن بیان با متن متحرک» یکی از شاخههای ارتباط تصویری است که با ادغامکردن متن و حرکت، ویژگیهای شخصیتی و احساسی و معنایی متن را انتقال میدهد و در نهایت توجه بیننده را با هدفی خاص دستکاری میکند. پژوهش حاضر با هدف دستیابی به الگویی ساختارمند، با رویکرد نشانهشناسانه به تایپوگرافی متحرک در نظام یادگیری دیداری میپردازد و به روش توصیفی- تحلیلی، دادهها را با استفاده از اسناد و منابع کتابخانهای و اینترنتی گردآوری و تحلیل میکند. این مقاله با دستهبندی خصوصیات تایپوگرافی حرکتی در قالبهای گوناگون و نیز با بررسی راهکارهای ایجاد محتوای متحرک در یادگیری دیداری2، به پرسش: «تایپوگرافی متحرک با چه کیفیاتی حافظۀ بصری را در یادگیری دیداری ارتقاء میدهد؟» میپردازد. در راستای پاسخ به این پرسش، با مطالعۀ پیشینههای پژوهشی در ارتباط با «حرکت و بیان و معناپردازی مبتنی بر ادراک و تفکر بصری» که در مقالات و کتابهای نویسندگان ایرانی و خارجی نگاشته شده است، به این نتیجه خواهد رسید که تایپوگرافی متحرک با حضور پتانسیلهای زمانی، فضایی، حرکتی و نیز نشانههای بیانی مبتنی بر مدلهای ذهنی معنادار در ایجاد محتوای یادگیری متحرک، میتواند در درک بهتر و ارتباط با موضوع مؤثر باشد.
«تایپوگرافی متحرک»,«نشانهشناسی»,«یادگیری دیداری»,«ادراک بصری»
https://rahpooye.soore.ac.ir/article_243828.html
https://rahpooye.soore.ac.ir/article_243828_76e5c9b02eea3c529062933a1a3f3098.pdf
دانشگاه سوره
رهپویه هنرهای تجسمی
2980-9983
2980-9991
4
1
2021
03
21
نقش رنگ در فضاسازی انیمیشنهای مذهبی ایرانی دهه نود
71
83
FA
پیام
زین العابدینی
0000-0002-1701-3225
دکتری پژوهش هنر، دانشگاه تهران، تهران، ایران.
parozei@yahoo.de
مائده
منطقیان
دانشجوی کارشناسی ارشد انیمیشن، دانشکده هنر، دانشگاه سوره، ایران، تهران.
maedeh.257@gmail.com
10.22034/ra.2021.525628.1028
رنگها هویتبخش و هویتساز فرهنگها هستند و ریشهای کهن در زیست بومهای گوناگون دارند. رنگها، نقش و معناهای متفاوتی را در کشورهای مختلف دارا بوده و رهیافت و رویکرد ملتها نسبت به آن ناهمگون و متمایز است. ایران زمین با قدمتی کهن در بافتار سنتی و یا مدرن خود از وجوه و ویژگیهای رنگ در همه زمینههای زیستی و داشتههای فرهنگی، هنری و مذهبیاش بهره برده است. سواد رسانهای و آگاهی مخاطبان، فیلمسازان و تولیدکنندگان هنر انیمیشن را به سوی سینمای بصری رهنمون ساخته و رنگ در این راستا بهعنوان عنصری مهم نقش قابل توجهایی دارد. انیمیشن ایران با قدمتی طولانی، متأثر از چنین رویکردی سال ها در تلاش است که از خصایل رنگها در تبلور و پرتوافشانی دین و فرهنگ ملی سود جوید. پژوهش حاضر با هدفی کاربردی منزلت و جایگاه این باور ملی در خصوص نقش نمادین رنگ را مورد بررسی قرار داده، و مسأله اصلی آن واکاوی چگونگی استفاده از رنگ در فضاسازی انیمیشنهای مذهبی ایرانی دهه 90 است. روش تحقیق کیفی با رویکردی تحلیلی، توصیفی براساس گردآوری اطلاعات از منابع کتابخانهایی و آرشیوهای صوتی تصویری میباشد. در این راستا پژوهشگر با انتخاب هدفمند فیلمهای «آقای مهربان»، «شاهزاده روم» و «آخرین داستان» را مورد بررسی و مداقه قرار داده است.
نمادگرایی رنگ,فضاسازی,فرهنگ ایرانی اسلامی,انیمیشن,انیمیشن ایرانی-مذهبی
https://rahpooye.soore.ac.ir/article_243830.html
https://rahpooye.soore.ac.ir/article_243830_24a064816af9da261f847eaa2d50167c.pdf